در کتاب : « نجم الثاقب » از امام زمان (عج) نقل شده است که به سید احمد رشتی فرمود :«شما چرا عاشورا را نمی خوانید ؟ عاشورا ، عاشورا ، عاشورا . »
و شیخ عباس قمی در مفاتیح ذکر نموده اند ، زیارت عاشورا از زیارت های مورد توجه حضرت ولی عصر «عج» است و شایسته است خواندن آن ترک نشود .
کلمات کلیدی:
امربه معروف و امام حسین«ع»
امربه معروف ونهی ازمنکر نشانه ی وجدان بیدار،سوزوتعهّد،عشق به مکتب،حضوردرصحنه و عشقبه مردم است. امربه معروف ونهی ازمنکرسبب دلگرمی نیکوکاران،کنترل خلافکاران وحافظ حقوق مظلومان است.جامعه ی بی تفاوت و ساکت ، جامعه ی مرده و بدون رشد است . حضرت لوط به مردمی که در برابر گناه ساکت بودند فرمود : آیا یک انسان رشد یافته در میان شما نیست ؟
قرآن شرط بهترین امت بودن را انجام امر به معروف و نهی از منکر می داند ؛
آنگاه که قهر خداوند بر خلافکاران نازل شود ، خداوند ناهیان از منکر را نجات می دهد .
یکی از برکات نماز آن است که انسان را از منکرات باز می دارد .
امر به معروف در پاداش انجام معروف شریک است.
ترک امر به معروف سبب سلطه ی اشرار می شود .
امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ی تمام انبیا در طول تاریخ است .
امام حسین (ع) درباره ی علت قیام خود فرمودند : مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود .من بنا دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم .
آری ، امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد که در بعضی مراحل باید تا شهادت پیش رفت . چنان که خون های مقدسی در راه آن ریخته شده است .
کلمات کلیدی:
یکی از اموری که وظیفه ی آگاهان است حفظ و صیانت دین و ارزش های دینی است تا مبادا از روی جهالت یا آگاهانه و از روی عمد تحریف شود .
کلمات کلیدی:
امام حسین (ع) می خواست به وظیفه اش عمل کند . می دانست که شهادت در انتظار اوست و اهل بیتش اصیر می شوند . رسول خدا (ص) ، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) چندین بار شهادت امام حسین (ع) در کربلا را خبر داده بودند ، برای همین تقریبا همه ی مردم می دانستند ، حضرت شهید می شود .اما در بین راه کربلا فرمودند :«هر کس حاضر است در این راه از جان خود بگذرد و خدا را ملاقات کند ، همراه من بیاید .»
عده ای سعی کردند ، مانع از رفتن امام شوند تا از شهادت او جلوگیری کنند ، اما آن ها نمی دانستند که جانشین های پیامبر (ص) وظیفه ی خودشان را بهتر از دیگران می دانند و هیچ .قت از راه خدا برنمی گردند .
کاروان امام به کربلا رسید لشکر یزید بیابان را پر کرده بود . بسیاری از کسانی که به امام حسین (ع) نامه نوشته بودند از افراد آن لشکر بودند فرمانده ی لشکر یزید به امام حسین (ع) گفت : اگر با یزید بیعت نکنی تو و یارانت را می کشیم .
امام حسین (ع) فرمودند :«من فرزند فاطمه ی زهرا (س) هستم و زیر بار ذلت نمی روم . » سپاهیان دشمن آنقدر بی رحم بودند که آب را به روی امام و یاران و اهل بیتش بستند .
شب عاشورا فرا رسید . به امام خبر دادند که امشب دشمن می خواهد حمله کند . امام حسین (ع) برادرش حضرت ابوالفضل را فرستاد تا به دشمن بگوید آن شب به آن ها فرصت دهند و فردا جنگ را شروع کنند . چون امام نماز و عبادت را خیلی دوست داشت و می خواست آخرین شب عمرش را با نماز و دعا به صبح برساند . وقتی هوا تاریک شد حضرت به یارانش فرمود :« فردا روز کشته شدن است . هر کس می خواهد امشب اینجا را ترک کند .» یاران امام گریه کردند و گفتند :« چگونه ما فرزند پیامبر (ص) را تنها بگذاریم ! ما حاضریم صد ها بار در راه خدا بمیریم و زنده شویم » آن گاه امام جایشان را در بهشت به آن ها نشان داد . . همه خوشحال بودند که فردا در راه خدا شهید می شوند ، چون از رسول خدا (ص) شنیده بودند که فرمود :« هیچ مقامی بالاتر از شهادت در نزد خدا نیست.»
ادامه مطلب را در روز های بعد می نویسم .
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع و اطلاع به مدیر این وبلاگ عیبی ندارد .
کلمات کلیدی:
بعد از شهادت امیرالمومنین علی (ع) همان طور که پیامبر (ص) سفارش کرده بود ، حضرت حسن (ع) امام شد .
امام حسین (ع) همیشه و از همه جا از حق برادرش دفاع می کرد . وقتی امام حسن (ع) مجبور شد صلح را قبول کند . امام حسین (ع) در برابر تصمیم برادرش تسلیم بود .
یک روز معاویه در حضور این دو برادر با بی شرمی از پدر عزیز آن ها بد گویی کرد . امام حسین (ع) بلند شد تا او را ادب کند ، امام حسن (ع) از برادرش خواست آرام باشد . امام حسین (ع) اطاعت کرد و نشست . آنگاه امام حسن (ع) با بیانی رسا و کوبند جواب معاویه را داد .
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع و اطلاع به مدیر این وبلاگ عیبی ندارد .
کلمات کلیدی:
شش سال از عمر امام می گذشت که پیامبر (ص) از دنیا رفت . امام حسین (ع) مدت سی سال با پدر زندگی کرد و با دل و جان از دستور های ایشان اطاعت می کرد ، مثل برادر بزرگتر خود یک سرباز فداکار بود . در جنگ های جمل ، صفین و نهروان شرکت کرد . پشتیبان پدرش بود و با حکومت معاویه مبارزه می کرد .
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع و اطلاع به مدیر این وبلاگ عیبی ندارد .
کلمات کلیدی:
حضرت امام حسین (ع) فرزند دوم حضرت علی (ع) و فاطمه ی زهرا (ع) در روز سوم شعبان به دنیا آمد . در آن روز رسول خدا (ص) با خوشحالی به خانه دختر و داماد عزیزش رفت . طفل را بغل کرد . در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند .
به فرمان خدا فرشته ی وحی بر رسول رحمت نازل شد و گفت : ای رسول خدا ، سلام خداوند بر تو باد . نام این نوزاد را حسین بگذار . پیامبر به فرمان خداوند نام او را حسین گذاشت . هفت روز بعد از تولد حسین (ع) ، گوسفندی را به رسم عقیقه قربانی کردند .
پیغمبر نوه ی شیرین خود را روی زانو هایش می نشاند . او را می بوسید و می فرمود : (تو بزرگواری . پسر بزرگوار هستی و پدر 9 امام که مهدی (عج) آخرین آن ها است . )
انس بن مالک می گوید : از رسول خدا (ص) پرسیدند در میان اهل بیت خود چه کسی را از همه بیشتر دوست داری ؟ فرمودند : (حسن و حسین را).
پیامبر (ص) همیشه حسین (ع) را در آغوش می گرفت . مثل گل می بویید ، می بوسید و می فرمود :«حسین از من است و من از حسین » پیامبر فرمودند : (هر کس حسین را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کسی با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است .)
استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع و اطلاع به مدیر این وبلاگ عیبی ندارد .
کلمات کلیدی: